walking


E-mail this post



Remember me (?)



All personal information that you provide here will be governed by the Privacy Policy of Blogger.com. More...



.
ما که پایه راه رفتن هستیم
تجریش رو می اندازیم پایین تا ونک ا
اگه بازم خواستی تا ولیعصر یا تا راه آهن
بابا به خدا ما حرفمون حرفه
طرف می گفت : هی این پسر کسخله تو چشاش که نگاه کنی می فهمی یه چیزیش هس
قبول ما یه چیزیمون هس
ولی به خدا چیز بدی نیس
حد اقلش اینه که
نمی دونم حداقلش چی
طرف دیوس تر از این حرفا بود
بهش گفتم رفیق بیا یه سیگار بزنیم و بیخیال این حرفا شیم قبول نکرد گفتم رفیق تو رو خدا انقدر مارو داقون نکن بیا اصلا واسم از ساموءل بکت بگو به خدا ساکت می شینم و گوش می دم بازم قبول نکرد
نمی دونم طرف چش بود
شاید حالش از آدمای مو سیاهی که دستاشون تو جیبشونه بهم می خورد
ولی به خدا حق نداش
حق نداش بیخیال ما شه
یعنی خب گناهی بزرگتر از این نیس
ببخش رفیق که سرتو درد آوردم
خلاصه آدم بعضی وقتا قاتی می کنه دیگه
باید به یکی بگه دیگه
حالا دو نخ سیگار داری دود کنیم ؟
تا ولیعصر چیزی نمونده


About me

Previous posts

Archives