Dad


.
احساس می کنم آزادم
وقتی با تو می رقصم
ما مثل دریا تکون می خوریم
تو تمام اون چیزی هستی که من می خوام بدونم
من آزادم

می تونم تا ته خیابون پیاده برم چون هیچکی اونجا نیست
با اینکه جاده شلوغ تر از هر وقت دیگه ست
می تونم تا تهش با چشم های بسته ماشن برونم
گرچه مغزم می خواد با بلندترین صدا گریه کنه


سن مثل دریا ست
آسمون کشتی ماست
تو خورشیدی و وقتی به من می تابی
من آزادی رو احساس می کنم


آره آزادی رو احساس می کنم

.
.
.
.
حالم از شمایی که با متن های سه چهار خطی کس شعرتون
که قرار یک خنده تلخ بر لبان ما بشونه
ولی در اصل قراره باکره های روشن فکر جنده رو جذب کنه بهم می خوره

.
.
.
.
پدر : پسرم تو به جایی رسیدی که بعد از این یه سری تضاد هارو تو خودت می بینی
آره پدر حق با شماست
پدر : پسرم تو مختاری کاری رو فکر می کنی درسته انجام بدی یعنی تو زندگیت همیشه مختار بودی
درسته پدر ولی شما فکر نمی کنی من خودم باید به این کس شعرها می رسیدم ؟
پدر : نمی دونم . من یک پدرم فقط همین


این مکالمه من و پسرم بود .
.


old dreamer


.
بعضی وقتا کار آدم به جایی می رسه که حتی حوصله نداره به دلیل کاراش فکر کنه
وقتی 50 سالم بود
دیگه حوصله اکتشاف نداشتم
خسته بودم
انقدر خسته بودم که حتی لذت بردنم یادم رفته بود
فقط زندگی می کردم
می مردم
خنده داره
.
.
.
.
.
.
اولش فکر می کردم هممون به یه تحول نیاز داریم
یعنی اونی که باید باشیم نیستیم
الان دیگه می دونم
ما همینیم که هستیم
دوست داشتنی تر از اونی به نظر می آییم
.
.
.
.
.
.
وقتی تو جمع دوستان به پسرایی نگاه می کنم که با مزه ترین حرفارو واسه بدست آوردن همخوابه میزنن
اولش احساس غرور می کنم
ولی بعد
می بینم تختخوابم خیلی بزرگه
.
.
.
.
گول زدنی در کار نیست
من هنوزم از زندگی لذت می برم
.
.
.
.
.
اگه ایندفه چیزی واسه عرضه کردن نداشتم ببخشید
اینیکی مال خودم بود


just mine

3 comments

.

بعضی وقتا با خودم فکر کی کنم

فکر می کنم الان که من اینجا نشستم

چه کسی داره تو جاده مورد علاقه من رانندگی می کنه

کی داره به آهنگ مورد علاقه من گوش می ده

کی داره با آدم مورد علاقه من حرف می زنه

اون وقته که حالم از این دنیا بهم می خوره

چون نمی تونم همین چند تا چیز ساده رو فقط واسه خودم داشته باشم

فقط واسه خودم

.

.

.

.

.

درد معده تو شب وقتی لذت بخش می شه

که از یه خواب مزخرف بیدارشم

بیدار شمو یه سیگار روشن کنم

و امیدوار باشم

تو هم از خواب بیدار شی

.

.

.

.

.

به یه دوستی گفتم حالم از دخترای احساساتی بهم می خوره

ولی خوب

بعضی وقتا دخترای احساساتی خیلی سکسی می شن

من نمی فهمم

هیچی نمی فهمم


behind fucking words


.
قرار بود شرح حال نباشه
قرار بود هیچی نباشه
ولی خوب یه چیزایی شد
از اولشم احمقانه بود انتظار داشته باشی حرف بزنی و کسی نفهمه پشت حرفا قایم می شی
شاید قرار بود دلبری کنه
شایدم قرار بود مجذوب کنه
نمی دونم کودومشو تونس
ولی خوب ما رو که لو داد
حالا که فک می کنم می بینم از اولشم قرار بود لو بده
بعضی وقتا افشا شدن خیلی لذت داره
خیلی


About me

Last posts

Archives