l



در حقیقت این روز ها همش عاشق می شوم در سینما عاشق خانوم چس فیلفروش می شوم در تئاتر عاشق بازیگرنقش راهبه با صورت ظریف و شونه های استخوانی و موهای بلوند با فر های ریز که لبانش مرا به یاد معلم مهدکودکمان می انداخت می شوم
در خیابان عاشق دانشجوهای هنر می شوم و جدیدا حتی در فیس بوک هم عاشق می شوم
معمولا تحمل این حجم چیزهایی که در ذهنم وارد می شود و منبعی به جز عقلم دارد را ندارم . خوب عاشق شدن هم جنبه می خواهد که من ندارم پس مجبورم می شوم به این فکر کنم که چراعاشق این فرد شده ام ولی اگر راستش را بخواهید مغزم را تعطیل کرده ام تا عاشق شوم
به خدا زندگیم راحت تر شده است و راه رفتن فرقی با پرواز ندارد اگر عقلت را تعطیل کنی
این روز هادروغ زیاد میگویم درست مثل قدیم ها همان قدیم ها که هیچکس یادش نیست ان موقعها که گریه کردن بلد نبودم نه اینکه الان بلدباشم الان هم فقط در خواب گریه می کنم و خیلی هم لذت میبرم

.
.
.
.
من واقعا از نوشتن این پست لذت بردم
.
.
.
.




About me

Last posts

Archives