قدیما


-



-همیشه این رستوران رو دوست داشتم . خیلی جای دنج و آرومیه
-می دونم واسه همین منم اینجا رو دوس دارم
-یادته اولین باری که اومدیم اینجا؟
-راستشو بخوای یادم نیس . ۵ سال پیش بود فک کنم . اتفاقی از جلوش رد شدیم و گشنمون بود و اومدیم اینجا .بعدشم دیگه مشتری ثابت اینجا شدیم. البته شاید اگه تو بیشتر تو خونه غذا درس کنی ما کمتر بیایم اینجا(در حالی که میخنده این جملارو میگه )
-طبق معمول یادت نیس . وقتی یه چیزی یادت نیس شروع میکنی واسه خودت خاطره ساختن بعدشم انقد به خودت مطمئن میشی که کاملا باورت میشه خاطراتت واقعی هستن
-توروخدا باز این حرفارو نزن
-اولین بار ۸ سال پیش اومدیم اینجا . آدرس اینجارو از اون دوستم گرفتم همونی که بعدا تو باعث شدی دوستیمو باهاش بهم بزنم . دفعه اول که اومدیم اینجا تو اصلا از اینجا خوشت نیومد و من مجبورت کردم بازم بیایم اینجا
-آآآآه ه ه ه راس میگی . الان یادم اومد . حالا قبول من حافظم خوب نیس . تقصیر خودم نیس که
-میدونم تقصیر خودت نیس. من یادمه ما اولین بار اینجا چی خوردیم . تو یه استیک خوردی منم پیتزا خوردم
-اینو منم یادمه . چرا اینجا دیگه از اون استیک ها ندارن. من عاشق اون استیک ها بودم .
-اره بازی وقتا شک میکنم تو آدم باشی انقد که گوشت دوست دری
-من آدم نیسم . هیولام(با خنده)
-اینو من بهتر از هرکسی میدونم
-امروز دهنم گاییده شد . با یه مشت آدم زبون نفهم احمق باید سر و کله بزنم و اخرشم باید حرفاشونو گوش کنم
-همه احمقن و تو باهوشی
.امروز از اون روزایی بود که به خودم نفرین فرستادم که امدم تو این کار . من باید ی گالری نقاشی رو اداره کنم من باید سردبیر یه مجله ادبی باشم من واقعا به درد این کار نمیخورم
-اره تو واقعا حیف شدی (با تمسخر)
-چرا انقد از دست من ناراحتی؟
-چون توی احمق یادت نبود اولین باریو که اومدیم اینجا
-حق داری
-میدونم
-راسی اون دوستت چی شد ؟
-با استاد دانشگاش عروسی کرد . ۱ سال بعد هم طلاق گرف الانم تنهای تنهاست
-بیچاره
-اره . بیچاره


About me

Last posts

Archives