پايين سمت چپ


م
اولش ازش خوشم اومد
موقع راه رافتن واسه همه ناز مي كرد
وقتي سوار تاكسي شد چاره اي جز سوار شدن نداشتم
تو تاكسي من و او و يك پسر ديگه عقب نشستيم
چند دقيقه كه گذشت دستشو گذاشت دور گردنم
احساس نا امني مي كردم وقتي صورتشو آورد جلو حاضر بودم بميرم ولي اونجا نباشم
يه دفه پسره كشيدش عقب و خودش صورتشو آورد طرف من
.
.
.
.
تورو خدا به من و زندگيم اينجوري نگاه نكن
من فيلم قشنگ دويد لينچ نيستم

.
.
.
.
شبگردي هامو معمولا از تجريش شروع مي كنم از خونم تو امام زاده حسن تا تجريش حدودا 2 ساعت راهه رفتن به تجريش وسيله خوبي واسه گذشتن 2 ساعته
تجريش رو مي اندازم پايين طرف باغ فردوس
اگه پول باشه از دكه يه نخ barton مي خرم
بابام هميشه مي گفت سيگار فقط barton
منم جرات ندارم سيگار ديگه اي بكشم
مي رم طرف باغ فردوس
كاملا احساس اميدواري مي كنم
سعي مي كنم واسه خودم يه زندگي متصور باشم
خيال مي كنم زنم رو تو يه حادسه از دست دادم و الان خيلي ناراحتم
اصلا بيخيال باغ فردوس
الان حس گدايي اومده
گدايي محبت . گدايي پول . گدايي تخت خواب
دختر هايي كه باهاشون بودم مي گفتن به طرز زننده اي جذابم
واسه همين معمولا تنها نمي خوابم البته خوشبختي فقط واسه يه شب ه فردا كه متوجه لباس زير پاره ام مي شن عذرم رو مي خوان منم همينجوري دوس دارم
فقط يه شب
خوب دوستان
اگه ديدين نصفه شب يه نفر سعي مي كنه طرف باغ فردوس صداي يه سازدهني رو در بياره
بهش پول يه نخ barton بدين
به خدا تا عمر مخلصتونم


About me

Last posts

Archives