تو اون سالن بزرگ زوج هايي كه نا آشنا هستن موقع والس رقصيدن جدن با شكوه به نظر مي رسن در حقيقت همه چي رو مي شه تحمل كرد به جز نگاه عجيب تو رو . همه چي تو اين نگاه هست . شهوت عشق ترس نفرت همينه كه آدم رو مي ترسونه . آدم نمي فهمه الان بايد چيكار بكنه . تو اينجور وقتا من هميشه يه كار مي كنم . وسط والس تورو مي چسبونم به خودم سعي مي كنم يكي شيم چشم هاي تو مال من هرچي كه خواستي مال تو .

ديگه والس تموم شده

بايد زوج خودتو عوض كني

بايد يكي ديگه رو پيدا بكني

اميدوارم نفر بعدي كور باشه

.

بابام يه شورلت طلايي داشت

هم خودش هم من عاشق شورلت بوديم

هيچ وقت نذاشت باهاش برونم

بابا حالم ازت بهم مي خوره

ولي منم اگه بودم نمي ذاشتم پسرم باهاش رانندگي كنه

عشق ه ديگه

.

.

.

تو وليعصر سيگار كشيدن خيلي حال مي ده

مخصوصا اگه يه نفر بغلت را بره كه فكر باهات حال مي كنه

جون مي ده واسه خاطره شدن

.

.

.

چه مي كنه مو سيقي عربي

بعضي وقتا واسه اينكه بزن تو سرت لازمه

.

.

.

.

اينا رو بعدا يه جا ديگه مي خوني