تو اون سالن بزرگ زوج هايي كه نا آشنا هستن موقع والس رقصيدن جدن با شكوه به نظر مي رسن در حقيقت همه چي رو مي شه تحمل كرد به جز نگاه عجيب تو رو . همه چي تو اين نگاه هست . شهوت عشق ترس نفرت همينه كه آدم رو مي ترسونه . آدم نمي فهمه الان بايد چيكار بكنه . تو اينجور وقتا من هميشه يه كار مي كنم . وسط والس تورو مي چسبونم به خودم سعي مي كنم يكي شيم چشم هاي تو مال من هرچي كه خواستي مال تو .

ديگه والس تموم شده

بايد زوج خودتو عوض كني

بايد يكي ديگه رو پيدا بكني

اميدوارم نفر بعدي كور باشه