براي تعريف آدميان اثر خود جمله اي مناسب تر از اين نيافت:
او زنا ميكرد و روزنامه مي خوامد
آلبر كامو






عياشي حقيقي آزادي بخش است زيرا هيچ گونه الزامي نمي آورد عياش فقط وجود خود را تملك مي كند از اين جهت عياشي مشغوليت محبوب كسا نيست كه به خود عشق مي ورزند . جنگلي است بدون گذشته و آينده كه مخصوصا نه عهد و پيماني در آن هست و نه مجازاتي آني در پي دارد . مكان هايي كه در آن عياشي مي كنند آز بقيه جهان جداست به هنگام ورود ترس را همچون اميد بيرون مي گذاريد در آنجا اجباري به سخن گفتن نيست آنچه را كه به جست و جويش مي آييد مي ›وانيد بدست آوريد . آه بگذاريد مخصوصا از زنان ناشناس و فراموش شده اي ستايش كنم كه مرا در آن ايام ياري كرده اند هنوز هم به خاطره اي كه از آنان حفظ كرده ام چيزي آميخته است كه به احترام مي ماند .